«بسم الله الرحمن الرحيم»
آن چه پيشرو داريد گزيدهاي از سخنان حضرت آيتالله مصباح يزدي (دامتبركاته) در دفتر مقام معظم رهبري است كه در شرح دعاي وداع با ماه رمضان در تاريخ 8/4/94، مطابق با دوازدهم ماه مبارک رمضان 1436 ايراد فرمودهاند. باشد تا اين رهنمودها بر بصيرت ما بيافزايد و چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.
شريفترين شب در شريفترين ماه
اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ جَعَلْتَ مِنْ صَفَايَا تِلْكَ الْوَظَائِفِ، وَ خَصَائِصِ تِلْكَ الْفُرُوضِ شَهْرَ رَمَضَانَ الَّذِي اخْتَصَصْتَهُ مِنْ سَائِرِ الشُّهُورِ، وَ تَخَيَّرْتَهُ مِنْ جَمِيعِ الْأَزْمِنَةِ وَ الدُّهُورِ، وَ آثَرْتَهُ عَلَى كُلِّ أَوْقَاتِ السَّنَةِ بِمَا أَنْزَلْتَ فِيهِ مِنَ الْقُرْآنِ وَ النُّورِ، وَ ضَاعَفْتَ فِيهِ مِنَ الْإِيمَانِ، وَ فَرَضْتَ فِيهِ مِنَ الصِّيَامِ، وَ رَغَّبْتَ فِيهِ مِنَ الْقِيَامِ، وَ أَجْلَلْتَ فِيهِ مِنْ لَيْلَةِ الْقَدْرِ الَّتِي هِيَ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ؛
اجمال آنچه در جلسات گذشته تلاوت کرديم اين است که امام سجاد عليهالسلام فرمودند: خدايا! چه نعمتهاي فراواني به ما عطا فرمودي و ما را غرق در رحمتهاي خودت قرار دادي و همه اينها حمد و ستايش تو را اقتضا ميکند و تا آنجا که لفظي براي حمد هست و معنايي براي تصور حمد باقي ميماند بايد تو را ستايش کرد. و از بهترين نعمتهايي که به ما عطا کردي هدايت ما به سوي دين خود بود. تا اينجاي دعا شرح داده شد. اما اهميت هدايت به دين و بخش مهمتر آن، هدايت به اموري است که عقل بشر خود بهتنهايي به هيچ وجه آنها را درک نميکند (تعبديات محض). ازاينرو حضرت در ادامه ميفرمايد: خدايا! از پاکترين، صافترين و خالصترين اين وظايف، ماه رمضان را قرار دادي.
در عبارتهاي قبلي اسمي از وظايف برده نشده است، اما حضرت فرمود: ما را به سوي دين هدايت کردي، و دين شامل وظايف انسان ميشود و طبعا وظائف از آن استفاده ميشود، گرچه تصريح به وجود وظايف نشده است. بنابراين ظاهرا «تلک» اشاره به لوازم هدايت به سوي دين است. روشن است که خود ماه رمضان از وظايف نيست، بلکه ماه رمضان ماهي است که خدا وظايف خاصي در آن تعيين کرده است. «صفايا» جمع صفيه به معناي چيزي است که صاف و خالص است. وظايف ماه رمضان از وظايف بسيار خالص است که جز انجام بندگي در برابر خداي متعال هيچ جهت ديگري در آن نيست. در قرآن اسم هيچ ماهي از ماههاي دوازده گانه ذکر نشده جز ماه رمضان، و جايگاه اين ماه در فقه و فرهنگ اسلامي احتياج به توضيح ندارد. رمضان «شهرالله» ناميده شده است و ويژگيهاي ماه رمضان منحصر به فرد است و هيچ ماه ديگري اين ويژگيها را ندارد.
خدايا! اين ماه را از ميان همه زمانها و روزگارها انتخاب کردي و آن را از ميان همه اوقات سال برگزيدي. [اما چگونه؟] با نزول قرآن و نور در اين ماه ويژگيهايي اختصاصي به اين ماه دادهاي. ظاهرا مقصود از نور همان نور قرآن است چنانکه قرآن ميفرمايد: قَدْ جَاءكُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُّبِينٌ1 اما ممکن است مقصود، انوار ديگري غير از قرآن باشد که بر پيغمبر اکرم صلياللهعليهوآله نازل شده است. چون وحيهاي نازل شده بر پيغمبر منحصر به قرآن نيست.
خدايا! در اين ماه ايمان را چند برابر کردي! ميتوان گفت: معناي زياد کردن ايمان اين است که در هر فرصتي که عبادتها و زمينه تقرب به خدا بيشتر باشد چون آن فرصت موجب افزايش ايمان ميشود ميگويند خداوند ايمان را زياد کرده است. و در اين ماه روزه را واجب کردي و در آن به برپايي نماز شب و شبزندهداري ترغيب نمودي. ظاهرا منظور از قيام، شبزندهداري است به اعتبار اين که انسان از رختخواب بلند ميشود. در سوره مزمل ميفرمايد: قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا.2 ظاهرا «قم» يعني از رختخواب برخيز! يک احتمال هم اين است که قيام به معني نماز خواندن باشد. زيرا اصل نماز اين است که آدم بايستد و نماز بخواند و عمده افعال نماز هم در حال ايستاده انجام ميگيرد. ازاينرو قيام شب به معناي نماز خواندن در شب است. به هر حال تهجد از واجبات اختصاصي پيغمبر اکرم صلياللهعليهوآله بود، ولي بر سايرين واجب نيست، اما بسيار نسبت به آن ترغيب شده است. خداي متعال درباره مؤمنيني که به مراتب عالي رسيدند ميفرمايد اينها کمي از شب را استراحت ميکردند و بقيه را به عبادت ميپرداختند: كَانُوا قَلِيلًا مِّنَ اللَّيْلِ مَا يَهْجَعُونَ.3 به هر حال در ماه رمضان، سحرخيزي، شبزندهداري و عبادت مورد تاکيد فراوان واقع شده است، بهخصوص ليالي قدر. خدايا! به وسيله شب قدر به ماه رمضان جلالت بخشيدي؛ شب قدري که ارزش آن از هزار ماه بيشتر است.
شرافت ماه رمضان
ابتدا خلاصهاي از بحثهايي را که ميتوان درباره اين فراز از دعا مطرح کرد بيان ميکنم؛
اولا: يک سؤال ابتدايي اين است که آيا خود زمان ماه رمضان، با صرف نظر از تشريعات آن و نزول قرآن در آن، فضليتي دارد؟ اين سؤال اختصاص به ماه رمضان ندارد و براي مثال روايات فراواني درباره شب و روز جمعه وارد شده است که نشان از فضيلت آنها نسبت به ساير زمانها دارد. آيا اين فضليت براي خود زمان است يا نه به واسطه مقارناتش با اموري است که در اين زمان اتفاق افتادهاند؟
ثانيا: آيا ميتوان گفت: چون قرآن در اين ماه نازل شده روزه گرفتن در اين ماه هم واجب شده است، يا وجوب روزه در اين ماه خود فضليتي است که اگر قرآن هم در اين ماه نازل نشده بود روزه آن واجب بود؟
ثالثا: اصلا معناي نزول قرآن و نزول آن در ماه رمضان چيست؟
اما درباره سؤال نخست بايد گفت: آنچه يقيني است و در اين فراز هم به آن تصريح شده اين است که مهمترين شرافت ماه رمضان نزول قرآن و وجوب روزه گرفتن در اين ماه است. بنابراين ميتوان گفت: اگر زماني داراي فضائلي است حتما مقارناتي داشته و حوادث خيري در آن اتفاق افتاده است و آن مقارنات و حوادث منشأ فضليت و شرف براي آن زمان شدهاند.
در اينجا ميتوان اين سؤال را هم مطرح کرد که آيا ماه رمضان ترجيحي داشت که قرآن در آن ماه نازل شود يا نزول قرآن در اين ماه باعث شرافت آن شده است و پيش از نزول قرآن ترجيحي نداشته است؟ شبيه اين سؤال را درباره مکانهاي مقدس هم ميتوان مطرح کرد. براي مثال پيش از آنکه خداوند زمين مکه را بيتالله بنامد و خانه کعبه در آن جا ساخته شود آيا آنجا خود فضليتي داشته يا بدين خاطر که خدا آن را به عنوان بيتالله انتخاب کرد و نامش را بيتالله گذاشت شرف پيدا کرده است؟ براي پاسخ به اين سؤال ما نه نفيا و نه اثباتا نه برهان عقلي داريم نه برهان قطعي نقلي که زمان يا مکان صرفنظر از حادثهاي که در آن اتفاق بيافتد يا فضليتي در دين برايش اثبات شود، في حد نفسه رجحاني دارد يا ندارد. به يک معنا ميتوان گفت: زمان از آن جهت که يک امتداد براي عالم اجسام است اجزايش في حد نفسه با يکديگر فرقي ندارند. چنانکه براي هيچ طولي از آن جهت که طول است نميتوان امتيازي قائل شد. ولي ممکن است اشيايي که در اين عالماند در اثر ارتباطاتي که با هم پيدا ميکنند و تأثير و تاثراتي که بر يکديگر ميگذارند وضعيت خاصي براي بخشي از زمان يا بخشي از مکان پيش آورند که آن بخش را براي کاري خاص مناسبتر سازد. ميدانيم که اختلافي که در اجزاي مکانها هست مانند کوهستاني بودن، دشت بودن، دريا بودن و ... در اثر شرايطي خاصي پيش آمده که زمينشناسان فرضيههايي براي آنها دارند و در روايات هم اشاراتي به اين نکته شده است. از اميرالمؤمنين عليهالسلام در نهجالبلاغه نقل شده است که اگر خداي متعال ميخواست ميتوانست خانه خود را در جاي خوش آب و هوايي قرار دهد، اما ا گر اين کار را ميکرد معلوم نميشد که چه کسي براي رضاي خدا به آنجا سفر ميکند و چه کسي براي تفريح. آنچه مسلم است اين است که کار خدا بيحکمت، يا مستلزم ترجيح مرجوح يا ترجيح بدون مرجِح نيست.
اجزاي زمان هم همينگونهاند. ممکن است در اثر تابش نور خورشيد يا نور ماه يا ستارگان ديگر، قطعههايي از زمان ويژگيهايي پيدا کنند و ما از آن ويژگيها بيخبر باشيم، اما دليلي هم بر نفي يا اثبات آن نداشته باشيم. ما نميتوانيم بهطور قطع ادعا کنيم که چنين ويژگيهايي وجود ندارد. براي اثبات يا نفي چنين خصوصياتي يا دليل عقلي بايد داشته باشيم يا دليل نقلي. بنابراين ما دليل نداريم بر اين که اگر در ماه رمضان قرآن نازل نميشد خودش فضليتي داشت يا نداشت. اما مسلم است که اين ماه با حضور قرآن، فضليتي فوق همه فضليتها پيدا کرده است.
معناي نزول قرآن
معنايي که ما از نازل شدن ميفهميم اين است که جسمي از بالا به طرف پايين حرکت کند، و بالا و پايين را هم با سر و پاي خودمان مقايسه ميکنيم، وگرنه آنهايي که با کيهانشناسي آشنا هستند ميدانند اين بالا و پايينها نسبي است. زيرا زمين دائما در حال تغيير وضعيت است. اما بهطور قطع قرآن جسمي نبوده که از بالا نازل شود. اصولا وضع الفاظ ابتداءً تابع ادراکات حسي ما بوده و بهتدريج براي تفاهم، آنها را براي همان ادراکات وضع کردهايم. بنابراين همه الفاظ ابتدا براي امور حسي وضع شدهاند و بعد بهتدريج وقتي فهميديم که اموري غير حسي هم وجود دارد - چه امور اعتباري عقلي و چه امور خارجي عيني غير حسي - از ميان همين الفاظ بهطور مجاز، با نوعي توسعه در معناي لفظ، يا به نحو اشتراک براي آنها هم وضع کردهايم و بدين شکل معناي جديدي هم براي اين الفاظ پيدا شده که غير حسي است.
نزول از طرف خدا به طرف خلق به اين معنا نيست که از بالا چيزي پايين آمده است، بلکه ابتدا علوّي را براي خدا فرض ميگيريم به عنوان علوّ معنوي، و ميگوييم همان طور که در اجسام بالا و پاييني داريم، در حقايق غير مادي هم بالا و پاييني داريم؛ بالا يعني کسي که کمالات فراواني دارد و پايين يعني آنهايي که کمالي ندارند يا کمالاتشان نسبت به ديگري ضعيفتر است. بعد از اين توسعه در معنا، ميگوييم خدا بالاست و ما پايين، و از اين به بعد هر رابطهاي از طرف خدا با ما از بالا به پايين خواهد بود. وقتي وحي الهي از طرف خدا توسط جبرئيل به پيغمبر ميرسد، مرتبهاي نازلتر از آنچه درباره خداي متعال فرض کرديم براي ملائکه، و پايينتر از آن براي عالم اجسام فرض ميکنيم. بنابراين وقتي ارتباطي از طرف آن موجودي که عاليترين موجودات است با موجودي که در اين عالم ماده وجود دارد برقرار ميشود، آن را نزول از بالا به طرف پايين ميگوييم. مؤيد اين نظر آيه شريفهاي است که ميفرمايد: نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلَى قَلْبِكَ.4 ظاهرا در اصطلاح قرآن قلب، مرکز ادراک و احساس است و قوهاي است که حقايق را درک ميکند (لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا5). قرآن از کسي که قلب دارد توقع دارد که که حقايق را درک کند. وقتي قرآن بر قلب پيامبر نازل ميشود قلب حضرت آن را درک ميکند.
البته نزول بر قلب منافات با نوعي تجسم ندارد (بِأَيْدِي سَفَرَةٍ * كِرَامٍ بَرَرَةٍ.6) قرآن ميفرمايد: وقتي قرآن يا برخي سورههاي قرآن نازل ميشد به صورت الواحي در دست سفيران الهي بود و آنها آن الواح را به پيامبر ارائه ميکردند و حضرت آنها را ميديد. ديدن قرآن يا شنيدن صداي قرآن، تجسدي از حقيقت قرآن بوده است. حقيقت قرآن حتي صوت هم نيست، بلکه صوت و خط نمودهايي از آن حقيقت هستند.
زمان و چگونگي نزول قرآن
اما قرآن در چه زماني نازل شده است؟ برخي گفتهاند: اولين آيه قرآن در ماه رمضان نازل شده و چون اول قرآن در ماه رمضان نازل شده از اين جهت گفتهاند قرآن در ماه رمضان نازل شده است. ولي اولا اين وجهي مجازي است، و ثانيا اولين آيه قرآن ابتداي سوره علق بوده که در بيست و هفتم رجب نازل شده است. برخي گفتهاند: بيشتر آيات قرآن در ماه رمضان نازل شده است، ولي اين هم ادعايي بيدليل است.
در روايات ما آمده است که از حضرت صادق سلاماللهعليه سؤال شد که: چه طور قرآن ميفرمايد: قرآن در شب قدر نازل شد در حاليکه قرآن در طي بيست سال (ظاهرا تعبير عرفي است و مقصود همان بيست و سه سال است) نازل شد؟ حضرت فرمود: قرآن به صورت کامل در ماه رمضان به بيتالمعمور نازل شد و از بيتالمعمور در طول بيست سال به قلب پيامبر نازل شد.7 مرحوم علامه طباطبايي اين بحث را در تفسير الميزان تا حد زيادي پرورش دادهاند؛ کساني که مايل باشند ميتوانند به آنجا مراجعه کنند. شايد نکتههاي لطيفي به دستشان آيد.
اما قرآن در کدام بخش از ماه رمضان نازل شد؟ با توجه به آيات سوره دخان، معلوم ميشود که قرآن در يک شب نازل شده است (إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ8)، و آن ليله مبارکه همان شب قدر است (إِنَّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةِ الْقَدْر9)، همان شبي که هر امر محکمي آنجا باز ميشود (فيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكيمٍ10). در روايات هم آمده است که ليلة القدر يک شب است، اما خدا آن را در بين سه شب مخفي کرده است. خداوند اين ماه را بر ماههاي ديگر و شب قدر را بر ديگر شبهاي اين ماه برتري داده است. شب قدر بهتر از هزار شب يعني بيش از هشتاد سال است. برخي گفتهاند: مقصود اين است که عبادت مقبول در آن شب مثل هشتاد سال عبادت است.
قدرداني از قرآن با تلاوت آن همراه با تفکر
به هر حال ما با چنين نعمتي مواجهايم که خداي متعال آن را به ما اختصاص داده است و ساير امم اين فضليت را نداشتهاند. حکمت او اقتضا کرده که اگر کسي شب قدر را زنده بدارد مثل زنده داشتن بيش از هشتاد سال است. اما درباره اينکه چرا يک شب چنين فضيلتي يافته است ما دليل قابل فهمي نداريم جز اينکه خصوصيت اين شب، نزول قرآن است. عظمت اين شب بدين خاطر است که قرآن در آن نازل شده است. قرآن يعني کلام خدا، تجسم علم الهي، و وسيله سعادت انسانها در دنيا و آخرت تا ابد. چه چيزي ميتواند چنين ارزشي داشته باشد؟ وقتي خدا چنين نعمتي را در اختيار بشر قرار داده است شايسته است قدر آن را بدانيم. اين از اسرار آفرينش الهي و از بالاترين الطاف الهي است که گاهي مجموعهاي از فضائل را که کسب آن زمانهاي طولاني ميطلبد در يک برهه کوتاهي از زمان يا در يک محل کوچکي از مکان جمع ميکند. فضائل قبر سيدالشهدا عليهالسلام نمونهاي از اين الطاف الهي است.
اين دعا، بعد از ماه رمضان به عنوان وداع با اين ماه انشاء شده است. اما ما توفيق يافتيم پيش از شب قدر آن را بخوانيم تا قدر اين ماه و قدر ليلةالقدر و قدر اين قرآني را که در اين ماه نازل شده است بدانيم و گمان نکنيم که اين هم کلامي است مانند ساير کلامها يا کشفي است مانند مکاشفات عرفا. بايد بفهميم اين قرآن چه عظمتي دارد. جايز نيست يک حرف آن را بي وضو لمس کنيم. يک حرف قرآن ممکن است مردهاي را زنده کند. چنين نعمتي را خدا در اختيار ما قرار داده است. مراقب باشيم که آن را سبک نشماريم و آن را با کتابهاي ديگر مقايسه نکنيم. صرفا براي اينکه قرآن را ختم کنيم، قرآن را سريع و بي تأمل تلاوت نکنيم. بايد در جمله جمله آن دقت کنيم و حال آن آيه را در خودمان ايجاد کنيم. بر هر آيهاي که ميخوانيم خدا را شکر کنيم که خداي متعال اين آيه را در اختيار ما گذاشته است. اين علم خداست. اين کلام خداست. اميدواريم که خداي متعال در باقيمانده ماه رمضان اين توفيقات را نصيب همه ما بفرمايد.
وصلي الله علي محمد و آله الطاهرين
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
چهارشنبه 14,مه,2025